سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تحول درمدیریت آموزشگاهی ویژه استان کردستان

بعضیها کورِ خودشان هستند و بینای دیگران

محمدفایق مجیدی

کارشناس مسؤول آموزش راهنمایی اداره کل استان کردستان

«گزنه» کتابی است از «جعفر شهری»؛ یکی از دوستان آن را در سال 1383 به من هدیه نمودند. کتابی که سرگذشت تلخ نویسنده آن؛ جعفر شهری به تصویر کشیده شده. من کتاب را با دقت خواندم و نکات ارزنده‌ی آن را کلیدواژه‌وار یادداشت نمودم. شما هم اگر کتاب را نخوانده‌اید، با خواندن این گزین‌گویه‌ها شاید رغبت کنید کل کتاب را بخوانید. کتاب با این جمله آغاز می‌شود:«پیش کش به همه‌ی آن‌ها که به من بد کرده، زحمت رسانیده و ستم روا داشته‌اند.»

و اما در این کتاب این جمله‌های نغز در لابه‌لای شرح حال جعفر شهری جلب توجه می‌کند:

- این از خصوصیاتم بود که به حرف‌های بزرگ‌تر از خودم گوش بدهم؛ کلمات بزرگ‌ترها را سرمایه‌هایی می‌دیدم که بلاعوض در اختیارم می‌گذارند، باید آن‌ها را پذیرا بود.

- اولین آفت فقر، قساوت می‌باشد و دومین، عصیان و سومین، تقلب.

- بعضی از آدم‌ها هر چه پول و مقام‌شان بالاتر رفته، انسانیت‌شان پایین‌تر آمده بود.

- مادرم می‌گفت: غالباً نیت‌های ناپاک در پسِ قیافه‌های پاک، معصوم و خوش‌آیند می‌باشند.

- لطمه‌ی دوست، کشنده‌تر از زخمه‌ی دشمن است.

- برخورد منافع، سیمای واقعی انسان را ظاهر می‌سازد.

- قبح فعلِ بد، بار اول آزار می‌دهد؛ دشواری سخن در کلمات نخستین آن می‌باشد.

- اعمال و رفتار هر کس، معرف وجود وی می‌باشد.

- تنها به قاضی رفتن چیزی است که طبع بشر را به آن عادت داده‌اند.

- زودباوری و خوش‌باوری از خصوصیات آدمیان است.

- هر کس را اعمال و اندیشه‌های خویش پسندیده می‌آید.

- زیاده‌خواهی یکی از بیچارگی‌های آدمی می‌باشد.

- بزهکار را حس ششم قوی‌تر از سایر حواس می‌باشد.

- دانستم بزر‌گ‌ترها خطاهای‌شان بزرگ‌تر است.

- کلید عقل مرد، زبان زن می‌باشد.

- تربیت‌نشده‌های ناصبور بارآمده، به سرعت تحریک می‌شوند؛در محرومیت‌ها ظالم، شقی و خون‌خوار می‌گردند.

- متردد در افعال بیشتر رنج می‌برد.

- بعضی‌ها کورِ خودشان هستند و بینای دیگران.

- اشخاص دنی برای تنبه زیردستان قبل از هر چیز تکیه به روی نان و آب ایشان می‌کنند... بعدها استادکارها و کارفرمایان را می‌دیدم که در اندک نارضایی یومیه‌ام آن‌چه را مایه‌ی معاشم بود قطع می‌کردند. ارباب‌های دون‌صفت را نیز در همسایگی‌ها‌یمان می‌دیدم که تنبه زیردستان را توقیف جیره و مواجب آنان قراری دادند.

- هنوز نمی‌دانستنم نهر خشک قبل از سقایت خود، به دیگران آب نمی‌رساند.

- بعضی‌ها مانند مرغکی که از ترس تمام شدن آب کنار دجله، از تشنگی جان می‌دهند.

- از معایب خلقت آدمی است که تا زنده است باید التجاء به نقطه‌ای داشته باشد.

- آن‌که دنیا برایش تنگ می‌شود آن است که نقطه التجاء و اتکایش را از دست داده باشد.

- ثابتم شد همه موجودات را نقطه‌ی اتکاء لازم می‌باشد. از خود دیدم که وجود بی متکا به زودی نابود می‌شود.

- ملجأ، امید و اتکاء از شرایط حیات و بقا می‌باشد؛ کم‌ترین فایده اتکاء آسایش روح و خیال بوده که مشکلات را به آن واگذار می‌کنیم.

- ...بدم نمی‌آمد هم بمیرم و استادم بگوید چه شاگرد خوبی داشته‌ام. از نوع همان حماقت‌ها که کسانی به شوق تعریف بعد از مرگ خود را تلف می‌کنند و یا آن‌ها که خویشتن را فدای بود و وجود دیگری و آنان که به بارک‌الله خود را طعمه مرگ می‌سازند.

- خوب آن است که هنوز زائیده نشده است.

- مادرم می‌گفت همیشه خوب‌ها و آدم حسابی‌ها بوده‌اند که پدر مردم را درآورده‌اند.

- مادرم عقیده داشت زن نامحرم خطرناک‌تر از مرد نامحرم است.

- کلید زبان و عقل مرد به دست زن است.

- گفت اصل‌زاده اگر از اسب بیافتد از اصل نمی‌افتد و بی‌اصل و نسب اگر سوار اسب عربی شود لق لق می‌خورد و بی‌اصل و نسب شود‌.

- طبع آدمی به همه احوال مأنوس می‌شود، خوپذیری بشر برای او موهبتی می‌باشد.

- آدم‌های بی‌شعور بیش از دیگران ادعای فهم و شور می‌کنند.

- بزرگ‌زاده اگر از اسم بیافتد از رسم نمی‌افتد؛ همچنان‌که گدازاده اگر به خدایی برسد، بوی گدایی از حرکاتش استشمام می‌گردد.

- طبیعت را جوهری است که آدمی دشمنِ دشمن را بهتر از دوستِ دوست، دوست می‌دارد.

 

اکنون سال 1390 است و من این گزین‌گویه‌ها را مرور می‌کنم. آن‌ها را ویرایش می‌کنم تا دیگری را فایده‌ای باشد. تو که اکنون این یادداشت را مرور می‌کنی چگونه می‌اندیشی؟ اگر از تو بپرسند کدام جمله این یادداشت برایت جالب بود، چه می‌نویسی؟ و اگر بگویند آیا ارزش دارد خود کتاب را بخوانید چه پاسخی می‌دهید؟

اگر نظری داشتید به این شماره پیامک بفرستید: 09365463138

 

چا پ شده درهفته نامه دیدگاه

سال ششم شماره 60

 


ارسال شده در توسط محمد فایق مجیدی دهگلان
کسب درآمد کسب درآمد ns1.oxinads.net ns2.oxinads.net